حقیقت نارنگی !

حقیقت نارنگی !

زندگی در جزئیات آفرینش
حقیقت نارنگی !

حقیقت نارنگی !

زندگی در جزئیات آفرینش

اهرام مصر

pyramids.jpg 

 

 

 اهرام مصر

آرامگاه فراعنه بزرگ اهرام عظیمی بود . بناهای بسیار بزرگی از سنگ که برای نگهداری دائمی پیکر فرعون طراحی شده بودند . این اهرام در جیزه ، منطقه ای خارج از شهر باستانی ممفیس در غرب رود نیل قرار داشتند . این اهرام نه تنها آرامگاه فراعنه ، بلکه نمادی از قدرت عظیم و همیشگی فرعون بود . روند ساختن اهرام خود نشاندهنده این بود که حاکم در تنظیم منابع کشور چقدر با کفایت است . فراعنه سلطنت قدیم اهرام متعددی ساختند به طوری که این دوره را عصر اهرام می نامند.طی دوره سلطنت قدیم ، معمار اصلی فرعون مسئول طراحی آرامگاه وی بود . یکی از وظایف او این بود که مطمئن شود که مطابق رسوم مصر باستان مدخل ورودی آرامگاه رو به شمال باشد . برای انجام این وظیفه ، معمار از دانش نجوم استفاده می کرد . ابتدا کارگران با خشت گلی دیواری گرد می ساختند تا یک افق مصنوعی به وجود بیاید . هنگام شب دستیار معمار در حالی که در مرکز دایره ایستاده بود ، محلی را که ستاره ای در آسمان طلوع می کرد ، مشخص می نمود . هنگام سحر نیز محل غروب ستاره را مشخص می کرد . سپس از این دو نقطه دو خط به مرکز دایره کشیده می شد و زاویه حاصل بین این دو خط نصف می شد . خط نیمساز زاویه رو به شمال حقیقی بود .
مصری ها ریاضیات را به وجود آوردند تا در ساختن اهرام به انها کمک کند . قبل از اقدام به ساختن اهرام آن ها باید محاسبه می کردند که برای ساخت هرم چه مقدار سنگ لازم است ، دیواره ها باید دقیقا با چه زاویه ای ساخته شوند و  تامین غذای کارگران ، فرعون چه مقدار غذا باید تهیه کند . به این ترتیب آن ها نظام کتابت ارقام را بر اساس عد ده _ شبیه به نظام ده دهی امروزی _ ابداع کردند . همچنین کسر را به وجود آوردند و برای تسهیل شمارش ، جمع و تفریق از تلفیق کسر و عدد صحیح استفاده می کردند . مصری ها فرمول هایی برای اندازه گیری مساحت مربع ، مثلث،  دایره و نیز حجم استوانه ، کره و هرم به دست آوردند .
آرامگاه های فراعنه ابتدایی همگی چهارگوشهای بزرگ و یک طبقه ای بود که از خشت ساخته شده بود و به ان " مصطبه " می گفتند . نخستین هرم برای " زوسر " ( جوسر ) نخستین فرعون مقتدر سلطنت قدیم و بنیانگذار سلسله سوم ساخته شد معمار اعظم فرعون " ایمحوتپ " بر ساخت ان نظارت می کرد . ایمحوتپ برای بقای ساختمان آرامگاه تصمیم گرفت از سنگ به جای آجر گلی استفاده کند . سپس او ساخت یک مصطبه مربعی شکل را آغاز کرد ، سپس به تدریج طبقات کوچک تری روی آن ساخت ، تا هرم پله پله عظیم ساخته شد . ارتفاع این هرم حدود شصت متر بود و نخستین بنای سنگی عظیم در جهان به شمار می رود . 

 

منبع:http://medjai.anzaliblog.com/11796/index.html

نیمرو درست کردن دخترها و پسرها

نیمرو درست کردن دخترها و پسرها

دخترها:

توی ماهیتابه روغن میریزن
اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن
- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن
چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن. . .
پسرها:
توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن
توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن
ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن
توی ماهیتابه روغن میریزن
توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن
یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
چند تا فحش میدن
دنبال کبریت میگردن
با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره
ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد!
ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن
تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکننچند تا فحش میدن و لباس میپوشن
میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن
تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن
روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن
تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن
دنبال نمکدون میگردن
نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن
دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن
نمکدون رو پر از نمک میکنن
صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه
چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن
توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن
با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزننصدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
سریع برمیگردن توی آشپزخونه
تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن
ماهیتابه رو میندازن توی سینک
دنبال ظرفهای مسی میگردن
قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن
چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن
یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن
چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن
یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه
روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن
چند تا فحش میدن و بلند میشن
نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن
قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن
چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن
با یه پارچهء تنظیف قابلمه رو برمیدارن
پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن
نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن. . .

زیباترین هواپیمای جهان

{|--|} زیباترین هواپیمای جهان {|--|}
22 مهر 87 - 23:24














زیباترین ایستگاههای اتوبوس

{|--|}زیباترین ایستگاههای اتوبوس {|--|}



creative_bus_02.jpg

 

creative_bus_03.jpg

creative_bus_05.jpg

خدای ما..

خدا رویش را بر می گرداند  

بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است. 

 خدایا! خسته ام! نمیتوانم .  

بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان. 

 خدایا خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم .  

بنده ی من، قبل از خواب این سه رکعت را بخوان. 

 خدایا سه رکعت زیاد است . بنده ی من، فقط یک رکعت نماز وتر را بخوان.  

خدایا! امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟ 

 بنده ی من، قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله .  

خدایا! من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!  

بنده ی من،همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله. 

 خدایا هوا سرد است! نمی توانم دستانم را از زیر پتو بیرون بیاورم ! 

 بنده ی من، در دلت بگو یا الله.ما نماز شب برایت حساب می کنیم .  

بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد. ملائکه ی من ! ببینید من انقدر ساده گرفته ام ،اما او خوابیده است . چیزی به اذان صبح نمانده،او را بیدار کنید، دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده . خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم، اما باز خوابید . ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست . پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود ، اذان صبح را می گویند.هنگام طلوع آفتاب است ای بنده بیدار شو،نماز صبحت قضا می شود. خورشید ازمشرق سر بر می آورد . خداوند رویش را بر می گرداند ملائکه ی من ! آیا حق ندارم با این بنده قهر کنم؟  

ولی باز هم روی بر نمی گرداند...

چند جمله با خدا

چند جمله با خدا

 

--------------------------------

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم …


گفتی:
فانی قریب

 
   
 .:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

 

 

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می‌شد بهت نزدیک شم …


گفتی:
و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال

 
    
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.

 

--------------------------------

 

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!


گفتی:
ألا تحبون ان یغفرالله لکم


    
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

--------------------------------

 

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …


گفتی:
و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه


    
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.

 

--------------------------------

 

گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار می‌تونم بکنم؟

     
گفتی:
الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده


    
.:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

 

--------------------------------

 

گفتم: دیگه روی توبه ندارم ...


گفتی:
الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب

 
    
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.

 

--------------------------------

 

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟

 
گفتی:
ان الله یغفر الذنوب جمیعا


    
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

 

--------------------------------

 

 

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟

 
گفتی:
و من یغفر الذنوب الا الله


    
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

 

    

 

 

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! …  توبه می‌کنم

 
گفتی:
ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین


    
.:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

 

--------------------------------

 

 

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک

     
گفتی:
الیس الله بکاف عبده

 
    
.:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

 

--------------------------------

 

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟

 
گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم

من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما


.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش

 بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن .

 خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱

جملات زیبا

زندگی را با بیداری و با چشمانی باز بگذرانیم که سالها چشم بسته خواهیم خفت .(دکتر شریعتی)

 

در نهان به انانی دل میبندیم که دوستمان ندارند و در آشکار از انانی که دوستمان دارند قافلیم شاید این استدلیل تنهایی ما.(دکتر علی شریعتی.) 

 

تصمیم خداوند از قدرت درک ما خارج است اما همیشه به سود ما می باشد .( پائولوکوئیلو )

 

یا به اندازه تلاشتون آرزو کنید یابه اندازه آرزوهاتون تلاش کنید (شکسپیر) 

 

اگه چیزی رو بدست نیاوردی، فراموشش کن و اگه نمی تونی چیزی رو فراموش کنی، بدستش بیار(شکسپیر )

 

ارزش انسان به اندازه حرف هایی هست که برای نگفتن دارد (.دکتر علی شریعتی)

 

 اگر روزگار درها را به روی تو بست ناامید مباش و اگر درها را بر روی تو گشود مغرور مشو (رسول اکرم ص) 

 

اگر مقام ماندنی بود به تو نمی رسید.(امام علی(ع)) 

 

چقدر دنیا ساکت می شد اگر هر کس به اندازه ی عمل کردنش حرف می زد. (...)  

 

زندگی مثل یک پل قدیم به این فکر نکن که اگه تنها ازش بگذری دیر تر خراب می شه به این فکر کن اگه افتادی یکی باشه که دستتو بگیره(...) 

 

قرآن من شرمنده ام

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند

 

می شود همه از هم می پرسند "چه کس مرده است؟" چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا

 

 برای مردگان ما نازل کرده است...

 

 

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام. یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق می کند که ترا فرش کرده، ‌یکی ذوق می کند که ترا با طلا نوشته، ‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و ... ! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم؟!

 

قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان که ترا می خوانند و ترا می شنوند، ‌آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند. اگر چند آیه از ترا به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند "احسنت ...!" گویی مسابقه نفس است!

 

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه، ‌خواندن تو آز آخر به اول، ‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ‌حفظ کنی تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند. 

 

آنچه ما باقرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم...

خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو...