حقیقت نارنگی !

حقیقت نارنگی !

زندگی در جزئیات آفرینش
حقیقت نارنگی !

حقیقت نارنگی !

زندگی در جزئیات آفرینش

lifefact

آغاز به کار وبلاگ :


27 آبان 87


کامپیوتر کنار هال خونه.

اینترنت و دایل آپ ..

چایی می خورد تو اینترنت می چرخید.

اطلاعات خیلی کمی داشت.

سایت بلاگ اسکای تو هیستری بود.

بازش کرد..

سایت فارسی یک سری مراحل و طی کرد!
اصلا نمی دونست چرا وبلاگ می زنه؟

می خواست باهاش چی کار کن ه؟

.

..

به همین خنکی و بی هیچ هدفی تاسیس شد!!

اولش با یک سری مطالب هر چند وقت یک بار بروز می شد..

خدا ... خدا ... (مطالب آماده ..)

با مطالبی مثل جمله های قشنگ از افراد بزرگ.

استیفن هاوکینگ

اهرام مصر

سیاهچاله ها

مباحث مورد علاقه اش..

یک وبلاگ کپی پیستی!


بعد زبون باز کرد..

گه گاهی از زبون صاحب وبلاگ می نوشت و حالش و بیان می کرد..

یا می خواست انرژی بده یا حس!


بعد دوباره شد مطالب افراد دیگ ه اما با دقت نظر بیظ تری در انتخاب!

و هدفمند تر


و آخر دوباره نوشت اینبار برای این که اگر یک نفر گذرش افتاد یه چیزی دستگیرش بش ه..

یک چیزی یادم بده و شاید یک چیزی به فکرش بیاندازه..


به هر حال اولین ها برای من ثابتند و جانشینی ندارند.

این اولین وبلاگ من ه.

رشد دو سال ه ی من ..

پس با پستی ها و بلندی ها دوسش دارم!


از اول هم با اسم حقیقت زندگی شروع شده.. lifefact..

امیدوارم این وبلاگ حرفی نزده باشه که کسی و دلخور کن ه..

حرفی نزده باشه که کسی و نا امید کنه..

امیدوارم برای همه خیر باشه و خیر باشه و خیر..


با تاخیر تولدت مبارک وبلاگ من.نبودم اما روز تولدت یادم بود!





blushdown.gif



همیشه آرام باش ..

برای داشتن آرامش :



۱-نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا

۲-نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا

۳-نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا

۴-نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا


به استاد هم گفتم! چادر...

دخترک توی اتوبوس چادر بر سر ...


نارنگی پوست می کند و سرش و بالا می گرفت و می انداخت کف اتوبوس!

مثل خرگوشی که سر در برف کرده تا پیدا نشه!

جرق ه!

تا اومدم بگم : آ !

دوستم گفت : ببخشید دختر خانم لطفا نریزید درست نیست.


خندید!!...


و ادامه داد ...


گفتم : ببخشید خانم اینجا فضای عمومی . حق الناس از این نظر ه که درست نیست.


و دوستم : بدید من ببرم بریزم سطل آشغال..

دختر خانم : دیگه نمی ریزم...


باید می گفتم.. ولی فکرم صد هزار تا جا رفت :

اگر در خانواده او را تربیت نکردند ایراد از اوست؟

اگر دلش بشکنه ارزش داره؟

اگر شرمنده بشه؟


به دوستم : شکلات داری؟!

بهش تعارف کن ازش عذر خواهی کن و بدونه برای خودش گفتیم ..


خدایا هیچ وقت مجبورم نکن دهان به نصیحت باز کنم.

و کاری نکنم که نصیحتم کنند!


چرا مردم از نصیحت هایی که بهش عمل نمی کنند و نشنیده اند خسته اند!؟!


امیدوارم این هم اتوبوسی هر جا هست موفق باشه و از ما ناراحت نباشه..

شاید داری می خوانی این متن و خدا رو چه دیدی :‌)

.

.

.

می دونی چادر برای من و تو مسئولیت میاره؟!

ساختن

لحظه به لجظه ...


ثانیه به ثانیه ..


زندگیم بهتر می شود..


خدایا شکرت


بهترین زندگی را خواهم ساخت!!... چون می خواهم..چون می توانم..