خدایا چرا اینقدر به من تلنگر می زنی ..... من می دونم بزرگی عظیمی مهربونی ....
ولی انسانم و فراموشکار ... یادم میره مهربونیات....یادم میره بخششات...توام تا می بینی یادم میره تلنگر می زنی ....
می گی من هستم .... دوباره دلم میشکنه می گم چرا یادت می ره ؟!
می گم دیوونه مگه تو به غیر اون کسی و داری ؟!
می گم یادت نره ! به خودم قول هم می دم! ... ولی ...
باز یادم می ره .... اینقدر بهم تلنگر نزن تو که می دونی آدم بشو نیستم !!!
ولی ... نه ولم نکن ....تنهام نذار ....درسته فراموش کارم ....درسته حواسم پرته .....درسته سرگرمم ....درسته الکی خوشم ...
ولی ... ولی....ولی .....خیلی دوست دارم ....
باور کن .... تو المالک هستی ... مالک من .... من و به کسی نفروش .... به کسی واگذار نکن ....
حتی .... به خودم .....
خدایا ، یادم بده ، یادم باشه ، یادت باشم.
خدا هیچکدوم از مارو به خودمون وانگذاره که کارمون تمومه...
این دعای همیشگی منم هست
هیچوقت به المالک اینطوری نگاه نکرده بودم مرسی
همونی که برات س ام س کردم!!!