-
زندگی
دوشنبه 17 اسفند 1388 01:50
در دفتر زندگیت برای سفید ماندن صفحه غصه هایت همیشه دعا میکنم....
-
روح ما
شنبه 1 اسفند 1388 00:07
و نفخت فیه من الروحی . و از کالبد خود ( در کالبد انسان ) دمیدم. حجر - ۲۹
-
مغز انسان و زندگی !
جمعه 30 بهمن 1388 23:47
قرار بود این مطلب در مورد مغز انسان چگونه کار می کند ؟ باشه! ولی خوب این قشنگ بود فعلا این : !! زندگی رسم خوشایندی است. زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ، پرشی دارد اندازه عشق. زندگی چیزی نیست ، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود.
-
آدمک
دوشنبه 26 بهمن 1388 01:11
آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دست خطی که ترا عاشق کرد... شوخی کاغذی ماست بخند آدمک خل نشوی گریه کنی!! کل دنیا سرابست بخند آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل تو تنهاست بخند..!
-
وطن یعنی همین جا ایران
پنجشنبه 22 بهمن 1388 11:13
ای وطن ای مادر تاریخ ساز ای مرا بر خاک تو روی نیاز ای کویر تو بهشت جان من عشق جاویدان من ایران من ای زتو هستی گرفته ریشه ام نیست جز اندیشهات اندیشه ام آرشی داری به تیر انداختن دست بهرامی به شیر انداختن کاوه آهنگری ضحاک کش پتک دشمن افکنی ناپاک کش رخشی و رستم بر او پا در رکاب تا نبیند دشمنت هرگز به خواب مرزداران دلیرت...
-
شاد
پنجشنبه 15 بهمن 1388 13:58
بیشتر دعواهای خانوادگی زمانی اتفاق می افتد که به جای رفاقت به رقابت می پردازند . در هر صحبتی بهتر است فکر کنیم این شاید آخرین صحبت ما باشد پس صمیمانه صادقانه شادمانه و بدون توقع صحبت کنیم. کتاب خانواده شاد
-
انسان
شنبه 12 دی 1388 23:56
مراقب افکار ت باش ، آنها به گفتــــــــار تبدیل می شوند. مراقب گفتار ت باش ، آنها به کــــــــردار تبدیل می شوند. مراقب کردار ت باش ، آنها به عــــــــادت تبدیل می شوند. مراقب عادت هایت باش، آنها به شخصیت تبدیل می شوند. مراقب شخصیت باش ، که ســــــــرنوشت تـــــو است.
-
بسکتبال
شنبه 12 دی 1388 23:31
چقدر خوشحاله ها! حالا مگه ما از رو زمین شوت می کنیم فرقی می کنه؟!
-
ونیز
شنبه 12 دی 1388 23:25
می گند اینجا ونیز است ایتالیا ! زمین هم سیاره ی قشنگیه برای خودش
-
x ی نیست
جمعه 11 دی 1388 23:59
کاش لیست id های یاهوم بیش تر بود تا بهانه ای داشتم! کاش ............. کاش ............ کاش .......... کاش ......... کاش . کاش من هم. کاش می شد در خواب زندگی کرد. کاش کسی جنس حرف هایم را می فهمید. کاش می شد.. چقدر ابهام در هیچ ابهامی نیست ! کاش خودم هم می فهمیدم چی نوشتم !
-
آسمونی های خونه ی ما
جمعه 11 دی 1388 23:06
بابا جون دستتون درد نکنه عجب گلدون های قشنگی بابا: صبح داشتم می موردم از خستگی واسه همین گلدونا. خدا نکنه .. من بمیرم. بابا: ما به امید شما زنده ایم. من: منم همین طور بابا .. باور کنید. عجب نعمتیند پدر و مادر کاش قدرشونو بدونیم. کاش بتونم جبران کنم..
-
c l o2 b
جمعه 11 دی 1388 01:25
باز هم به حالت مشترک گرامی دسترسی امکان پذیر نمیی باشد!
-
زندگی زیباست
چهارشنبه 9 دی 1388 23:59
زندگی خالی نیست مهربانی هست سیب هست ایمان هست آری..! تا شقایق هست زندگی باید کرد . :)
-
به چی می خنده؟
دوشنبه 7 دی 1388 12:58
به نور می خنده؟ یا به چراغ مطالعه؟
-
گلوم درد می کنه
دوشنبه 7 دی 1388 12:16
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 نمی دانم چه می خواهم بگویم زبانم در دهان باز بستست در تنگ قفس باز است و افسوس که بال مرغ آوازم شکستست نمی دانم چه می خواهم بگویم غمی در استخوانم می گدازد خیال ناشناسی آشنا تر گهی می سوزدم گه می نوازد پریشان سایه ای آشفته آخر به مغزم می تراود گیج و...
-
ربات
یکشنبه 6 دی 1388 15:22
everythings will be ok in the end if it is not ok it is not the end
-
ملاقات با خدا
جمعه 27 آذر 1388 10:02
ظهر یک روز سرد زمستانی، وقتی امیلی به خانه برگشت، پشت در پاکت نامه ای را دید که نه تمبری داشت و نه مهر اداره پست روی آن بود. فقط نام و آدرسش روی پاکت نوشته شده بود. او با تعجب پاکت را باز کرد و نامه ی داخل آن را خواند: « امیلی عزیز، عصر امروز به خانه تو می آیم تا تو را ملاقات کنم. با عشق، خدا» امیلی همان طور که با دست...
-
داستان متشکرم آنتوان چخوف
جمعه 20 آذر 1388 02:41
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA به او گفتم:بنشینید«یولیا واسیلی اِونا»! میدانم که دست و بالتان خالی است امّا رودربایستی دارید و آن را به زبان نمیآورید. ببینید، ما توافق کردیم که ماهی سیروبل به شما بدهم این طور نیست؟ - چهل روبل . - نه من یادداشت کردهام، من همیشه به پرستار بچههایم سی روبل...
-
سرباز
جمعه 20 آذر 1388 01:37
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA سربازی که پس از جنگ ویتنام میخواست به خانه برگردد ؛ در تماس تلفنی خود از سانفرانسیسکو به والدینش گفت: « پدر و مادر عزیزم ؛ جنگ تمام شده و من میخواهم به خانه باز گردم؛ ولی خواهشی از شما دارم.دوستی دارم که مایلم او را به خانه بیاورم» والدین او در پاسخ گفتند:ما با کمال میل...
-
عجیب و غریب
پنجشنبه 19 آذر 1388 13:46
چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند. این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت. . این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد...
-
جملات من !
پنجشنبه 5 آذر 1388 12:45
فاصله ی بین فرار و قرار تنها یک نقطه است ! خیلی فاصله است تا فاصله . خدا یه صبری به خدا بده از دست ما بنده ها ! حدیث بی زبانان بشنو از نی چون حکایت می کند .
-
برادر
پنجشنبه 5 آذر 1388 12:42
سالها پیش ، دختری به بیماری عجیب و سختی دچار شده بود و تنها شانس زنده ماندنش انتقال کمی از خون خانواده اش به او بود. او فقط یک برادر 5 ساله داشت. دکتر بیمارستان با برادر کوچک دختر صحبت کرد. پسرک از دکتر پرسید: آیا در این صورت خواهرم زنده خواهد ماند؟ دکتر جواب داد: بله و پسرک قبول کرد. او را کنار تخت خواهرش خواباندیم و...
-
پیرزن ناکام !
چهارشنبه 4 آذر 1388 22:22
روزی روزگاری پیرزن فقیری توی زبالهها دنبال چیزی برای خوردن میگشت که چشمش به یک چراغ قدیمی افتاد. آن را برداشت و رویش دست کشید. میخواست ببیند اگر ارزش داشته باشد، آن را ببرد و بفروشد. در همین موقع، دود سفیدی از چراغ بیرون آمد. پیرزن چراغ را پرت کرد؛ با ترس و تعجب عقبعقب رفت و دید که چند قدم آن طرفتر، یک غول بزرگ...
-
هوای پاک پاک !
سهشنبه 3 آذر 1388 21:49
با مامان حرف زدم. به یه نتیجه ی ثابت و محکم رسیدم وبه خاطرش دوباره ثبات پیدا کردم : من به چیزی که اعتقاد دارم اونو انجام می دم حتی اگر دنیا بر عکس باشه . به همین راحتی :) :) فکر کردم دیدم چقدر بی انصافم ! این همه آدم کفتم سطحی و گذراست فکر نمی کردم اینقدر سریع !
-
هوای آلوده !
سهشنبه 3 آذر 1388 19:48
دیروز کتابخونه هوای کتابخونه واسم خفه کننده بود . مریم من می رم بیرون درس بخونم. مریم:باشه هرطور راحت تری. می دونم اگه حرفی می زنه یا کاری برام می کنه از ته دلشه بی خودی محبت نمی کنه هرچی هست همونه خوب و مهربون.گاهی از دستش دلخور می شدم ولی می دونم همونه .۷ ساله یه دوستی خیلی خوب داریم. دو ساعتی بود بیرون بودم هوا هم...
-
فکر کنیم بعد قبول کنیم :)
شنبه 30 آبان 1388 20:07
خودم با خیلی هاش موافق نیستم ! آنجا که چشمان مشتاقی برای انسانی اشک می ریزد، زندگی به رنج کشیدنش می ارزد. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن ! پس تا می توانی خر باش تا خوش باشی. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دل های بزرگ و احساس های...
-
not important .
جمعه 22 آبان 1388 21:51
قایقی خواهم ساخت.
-
حاشیه نشین ها
پنجشنبه 21 آبان 1388 12:57
ما حاشیه نشین هستیم مادرم می گوید:پدرت هم حاشیه نشین بود در حاشیه به دنیا امد در حاشیه جان کند . من هم در حاشیه به دنیا امده ام ولی نمی خواهم در حاشیه بمیرم برادرم در حاشیه بیمارستان مرد مادرم می گوید:سرنوشت ما را هم در حاشیه ی صفحه ی تقدیر نوشته اند او هر شب ستاره ی بخت مرا که در حاشیه ی اسمون سو سو میزند به من نشان...
-
اگر حرف های دلم بی اگر بود..
یکشنبه 10 آبان 1388 20:19
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 اگر داغ رسم قدیم شقایق نبود اگر دفتر خاطرات طراوت پر از رد پای دقایق نبود اگر ذهن آیینه خالی نبود اگر عادت عابران بیخیالی نبود اگر گوش سنگین این کوچهها فقط یک نفس میتوانست طنین عبوری نسیمانه را به خاطر سپارد اگر آسمان میتوانست یکریز شبی چشمهای...
-
هزار نقطه تا نقطه ی آخر !
یکشنبه 10 آبان 1388 19:48
هزار راه نرفته هزار خواهش و آیا هزار پرسش و اما هزار چون و هزاران چرای بی زیرا هزار بود و نبود هزار شاید و باید هزار باد و مباد هزار کار نکرده هزار کاش و اگر هزار بار نبرده هزار بوک و مگر هزار بار همیشه هزار بار هنوز ... مگر تو ای همه هرگز مگر تو ای همه هیچ مگر تو نقطه پایان بر این هزار خط ناتمام بگذاری مگر تو ای دم...